NigHt sTar

مهم ترین عاملی که باعث تفاوت در افراد می شود، هوش است در واقع هوش در مغز انسان جایگاه مشخصی دارد و حاصل واکنش عمومی سلولها و مراکز مغز است. بطور کلی در نیمکره چپ مغز فرآیندهای تفکرات منطقی را می توان یافت و جایگاه عشق و احساس عاطفی در سمت راست مغز است. یک فرد می تواند هم کودن و هم زیرک باشد؛ تنها به این دلیل که یک سمت مغز وی از سمت دیگر رشد بیشتری کرده است. کما این که افرادی واقعا" برجسته اند که می توانند فرآیندهای اثربخش نیمکره راست را با فرآیندهای اثربخش نیمکره چپ در هم آمیزند.

حال سوالی که سال هاست ذهن بسیاری از دانشمندان و حتی خود ما و احتمالا" نسل های گذشته ما را به خود اختصاص داده، این است که آیا مردان از زنان باهوشترند؟ علت تفاوت درعملکرد مغزی زنان و مردان در چیست؟ چرا در بسیاری موارد، مردان حتی در زمینه های خاص از زنان بهتر و کارآمدتر عمل می کنند؟ اگر علاقه مندید پاسخی برای این سئوالات بیابید، آنچه در ادامه این مقاله می آید بخوانید. پیشاپیش بر این نکته تاکید می کنیم که گرچه نتایج مطالعات و تحقیقات انجام شده تاکنون به تفاوتهای مغزی میان زنان و مردان اشاره می کنند، ولیکن به هیچ وجه موید این مساله نیستند که مردان باهوش تر از زنان هستند.

****

مطالعات علمی در مورد تفاوت توانایی های ذهنی میان مردان و زنان حداقل به اواسط قرن نوزدهم برمی گردد؛ زمانی که مساله حق رای زنان در بعضی کشورها مطرح شد. برای مثال: در انگلستان دوره ملکه ویکتوریا، فلسفه پردازی بنام جان استوارت میل بیان کرد که هیچ اختلافی بین مردان و زنان نیست. در حالی که چارلز داروین در کتاب " نسل بشر" معتقد است زنان به واسطه طبیعتشان نسبت به توانایی های ذهنی ضعیف تر هستند.

البته بسیاری از نظریات اولیه بر اساس روایات بودند. به هر حال بسیاری از دانشمندان چون، پل بروکا سعی کردند از اشکال مختلف اندام سنجی بخصوص مقایسه روان شناسی در اواخر قرن نوزدهم و ظهور آزمون های هوش در اوایل قرن بیستم، تلاش های بیشتری توسط دانشمندان مختلف برای اندازه گیری و آزمون تفاوت های ذهنی میان مردان و زنان انجام گرفت. حتی یکی از اندیشمندان برجسته زن معتقد است زنان به علت آنکه محدود به وظایفی چون بچه داری و خانه داری هستند، امکان درک تمام توانایی های خود را ندارند.

تفاوت در عملکرد مغزی :

دانشمندان می گویند حتی در حالت استراحت و بدون عامل محرک، بخش مهمی از مغز زنان و مردان بطور متفاوت از هم رفتار می کنند. تلقی دانشمندان آن است که مغز زنان و مردان در مراحل آغاز شکل گیری جنین در رحم شبیه یکدیگر است، اما بتدریج تا زمان بزرگسالی و بلوغ تفاوت های آنها آشکار می شود. در این زمینه احتمالا" تفاوت در شمار و تعداد سلولهای عصبی نقش بازی می کنند. دانستن این تفاوت می تواند در نحوه برخورد ما با طرف مقابل مان موثر باشد و از بعضی واکنش های شرطی شده در برابر زنان یا مردان جلوگیری کند.

تفاوت های ساختمانی مغز مرد و زن :

پژوهشگران عصب شناسی، مغز زنان و مردان را در دستگاه ام. آر.آی گذارده و واکنش های مغز آنها را مورد تحقیق قرار داده اند. در مغز زنان اتصال ها و ارتباط های بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود دارد که به آنها این توانایی را می دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند. از طرف دیگر در مردان ارتباط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را می دهد تا مهارت بیشتری در استدلاهای انتزاعی و هوش دیداری، فضایی داشته باشند.

درخصوص وظایفی که توانایی جسمی می طلبند، مثل نقشه خوانی و تمرکز، مغز مردان بهتر عمل می کند. مغز مردها تخصصی تر است. این صرفا" به این معناست که تقسیم کار در آن صورت گرفته است.

بعبارت دیگر، نیمکره راست مغز مردها با عملکردهای بینایی و فضایی سروکار دارد؛ فعالیت هایی نظیر کسب مهارت های فیزیکی، تطابق های چشمی و ماهیچه ای، در حالی که نیمکره چپ به مهارت های گفتاری و شناختی اختصاص یافته است؛ مهارت هایی نظیر بیان احساسات و درک مسائل، انتزاعی است. از طرفی، مغز زن ها " عمومی تر " است. به این معنا که هر دو نیمکره راست و چپ مغز زن ها با هم روی مشکلات کار کرده و هر دو عملکردهای مشابه دارند و تقسیم کار بین آنها صورت نگرفته است. درست به همین دلیل است که بعضی ازمردم احساس می کنند مردها در مقایسه با زن ها از سرعت تصمیم گیری و قابلیت درک بیشتر برخوردار هستند. از جنبه دیگر اگر یکی از نیمکره های مغز زنی آسیب ببیند، نیمکره دیگر که قادر به کپی کردن تمامی قابلیت های نیمکره تخریب شده است، می تواند مسوولیت تمامی کارها و عملکردهای زندگی او را به عهده بگیرد؛ اما نظیر این حالت در خصوص مردان صادق نیست. چنانچه نیمکره چپ مغز مردی به واسطه سکته مغزی آسیب ببیند، این امکان وجود دارد که توانایی تکلم را از دست بدهد. چرا که نیمکره راست مغز آنان، تنها می تواند عملکردهای بینایی و فضایی را سازمان دهی کند. قابل ذکر است میزان سلول های مغز مردان 4 درصد بیشتر از زن هاست و مغز آنان 100 گرم سنگین تر است.

مقایسه اندازه مغز دو جنس :

در سال 1861 محققی مغز 432 انسان را آزمایش کرد و دریافت که مغز مردها وزن متوسطی معادل 1325 گرم دارد، در حالی که وزن متوسط مغز زن ها برابر 1144 گرم است. یک مطالعه مربوط به سال 1992 روی 6325 پرسنل نظامی بیانگر آن است که مغز مردها حجم متوسطی برابر 1442 سانتی متر مکعب داشته، در حالی که حجم متوسط مغز زن ها 1332 سانتی متر مکعب است. البته این اختلاف اگر با ابعاد اندازه گیری شده بدن چون ارتفاع و سطح بدن اصلاح شود؛ کاهش می یابد ولی همچنان باقی است.

در سال 2005 نیز گزارشی نشان می دهد که زنان در مقایسه با مردان دارای ماده سفید بیشتر و ماده خاکستری کمتری در نواحی مربوط به هوش در مغز هستند. نقشه برداری از مغز نشان داده که ماده خاکستری مربوط به هوش عمومی در مردان بیش از 6 برابر زنان است و در عوض مغز زنان دارای ماده سفیدی است که میزانش، نزدیک به 10 برابر مردان هستند. ماده خاکستری برای پردازش اطلاعات به کار می رود، در حالی که ماه سفید شامل ارتباطات بین مراکز پردازش می شود. این گزارش تاکید می کند سطح نواحی مرتبط با IQ نیز بین دو جنس متفاوت است. بطور خلاصه مردان و زنان بطور واضح دارای نتایج IQ مشابهی با نواحی مغز متفاوت هستند.

هر چند زنان ممکن است دارای مغز کوچک تری نسبت به مردان باشند، ولی دانسیته عصبی بیشتری در ناحیه قدامی مغز آنها نشان داده شده است که این در برگیرنده اعمالی چون برنامه ریزی، قضاوت و زبان می شود، در حالی که مردان دارای حجم ماده خاکستری بیشتری در قسمت قدامی مغز هستند.

بالاترین ضریب هوشی، متعلق به یک زن :

زمانی که در سال 1940 آزمون استنفورد- بینت منتشر شد، آزمون های اولیه، متوسط IQ بالاتری را برای زنان نشان می دادند، بنابراین آزمونها به گونه ای تنظیم شدند که نتایج مشابهی برای متوسط زنان و مردان نمایش دهند.

با این حال مطالعات انجام شده طی قرن بیستم نشان داد تفاوتی درهوش کلی بین دو جنس وجود ندارد. کما این که مطالعات نشان داد مردان بطور متوسط 4/8 امتیاز در IQ بالاتر و زنان بطور متوسط 5/7 امتیار در حافظه بالاتر هستند.

جالب است این را بدانید که بالاترین ضریب هوشی که تا به حال در میان انسانها ثابت شده، مربوط به یک زن نویسنده است.

دو نیمکره مغز انسان توسط یک تونل، به یکدیگر متصل می شوند. حجم ترافیک میان این دو نیمکره در مورد مردان به مراتب از زنان کمتر بوده و اساسا" ارتباط میان این دو بخش مغز در میان زنان به همین دلیل تنگاتنگ تر از مردان است. به این ترتیب زنان اطلاعات محیطی را به مراتب آسانتر از مردان، گردآوری و تحلیل و پردازش می کنند. بدین علت زنان بهتر از مردان می توانند به چند کار در آن واحد بپردازند. درست برعکس، مردان متمایلند کارها رابه طور ردیف شده، پشت سرهم، آن هم دقیقا" یکی پس از دیگری، انجام دهند. پیچیدگی پردازش موازی داده ها و اطلاعات در مغز زنان، آنها را به مراتب پیچیده تر می کند. این در حالی است که رفتار مردان ماشینی تر به نظر می رسد.

برای مردان تغییر سریع، مشکل است:

آیا تا به حال اندیشیده اید که چرا مردها در پایان روز به وقت بیشتری احتیاج دارند تا پس از کار به خود استراحت دهند؟ چنانچه مغز آنها به مدت 8 ساعت روی فعالیت های مغز راست تمرکز کرده باشد، اکثرشان براحتی قادر نخواهند بود به وضعیتی احساسی و ابرازگر برسند. این تفاوت ها، علت این که چرا مردها بسختی می توانند از تعقل و عقلانیت به یک باره به سمت احساسات و عواطف تغییر موضع بدهند را توضیح می دهد.

مغز یک مرد در مقایسه با مغز یک زن، مدت زمان بیشتری احتیاج دارد تا تغییر وضعیت بدهد. بنابراین هنگامی که خانم ها با همسرشان مشغول گفتگو در باره مسائل مادی و اقتصادی هستند یا درگیر مکالمه ای روشنفکرانه هستند و ناگهان بخواهند از احساساتشان صحبت کنند، احتمالا" می بینند که همسرشان حوصله این کار را ندارد؛ زیرا به همان سرعت آنها نمی توانند از وضعیتی به وضعیت دیگر تغییر جهت بدهند.

مردان در ریاضیات قوی ترند:

تحقیقات انجام شده تفاوت هایی را در توزیع مهارت های شناختی بین مرد و زن نشان می دهد. این تحقیقات بر پایه آزمایش هایی قابل شناخت است که به اشکال مختلف و شامل آزمون های کتبی مانند SAT هستند. این تحقیقات علاوه بر تفاوت در مهارت های خاص بر تفاوت در توانایی های شناخت عمومی که اغلب تحت عنوان میزان g شناخته می شود نیز تکیه دارد. آزمون های IQ که مخصوصا" برای اندازه گیری توانایی شناختی طراحی شده است. معمولا" توانایی های متعددی را مورد بررسی قرار داده و نمره های IQ بعنوان اندازه g بکار می رود.

همچنین آزمون SAT یک آزمون داوطلبانه و استاندارد شده تلقی میشود که بین داوطلبان ورود به بسیاری از دانشگاههای آمریکا برگزار می شود. این آزمون ها زیر نظر خدمات آزمایش تحصیلی انجام می شود و جنس آزمایش شدگان را نیز حفظ کرده و نتایج SAT بر اساس جنس منتشر میشود. در سال 2001، مردان در بخش شفاهی امتیاز 509 از 800 را آورده؛ در حالی که زنان امتیاز 502 از 800 را در این آزمون بدست آورده اند.

به هر حال اختلاف در بخش ریاضی کاملا" مشخص تر و ثابت تر است. مردان 533 امتیاز و زنان 498 امتیاز کسب کرده اند. این اختلاف سال به سال بیشتر نموده پیدا می کند. در واقع بررسی ملی پیشرفت تحصیلی، که آزمون استاندارد دیگری در آمریکاست، مردان را در ریاضیات کمی بالاتر از زنان می داند.

مطالعات محققان نشان می دهد مردان 17 تا 18 ساله بطور متوسط 63/3 امتیاز iQ بالاتر از رقیب زن خود به دست آورده اند. آنها همچنین نوشته اند اختلاف g بین زنان و مردان در سراسر نتایج در هر تراز اجتماعی اقتصادی و در مجموعه های مختلف نژادی مشهود است.

مردها هم به اندازه زن ها پرحرفند:

بر اساس یافته های جدید و برخلاف تحقیقات در گذشته که می گفتند. زنها 3 برابر مردها حرف می زنند، مشخص شده است مردها به اندازه زنها پرحرف هستند.

پژوهشگران با انجام تحقیقی دریافتند تعداد کلماتی که بین جنس مرد به کار می رود، تقریبا" به اندازه جنس زن است و اختلاف در حد چند کلمه بیشتر نیست.

در همین زمینه کارشناسان روابط اجتماعی معتقدند درونگرایی و برونگرایی در پرحرفی و کم حرفی فرد موثر است. حتی جالب است بدانید در حالی که زن ها بطور میانگین روزی 16215 کلمه بر زبان می آورند. روزی 15669 کلمه از دهان مردان خارج می شود.

آیا رنگین پوستان کم هوشترند؟

گذشته از بحث ها بر سر تفاوت ضریب هوشی بین زن و مرد، جدال اندیشمندان و متخصصان از چند سال پیش بر تفاوت هوشی بین نژاد انسانها متمرکز است.

حال سوالی که در اینجا مطرح است آن که تاثیر 2 عامل ژن و محیط زندگی روی ضریب هوشی چقدر است؟ فقط در صورتی می توان از اختلاف نژاد صحبت کرد که ژن ها را عامل اصلی هوش در نظر بگیریم؛ در حالی که بسیاری از محققان معتقدند محیط و ژن، هر کدام به نسبت 50 درصد روی هوش موثرند. بعلاوه یک دلیل اختلاف میان نژادها نوع تستی است که با آن مقدار ضریب هوشی تعیین می شود. کما این که اگر عامل فرهنگ از تستهای هوشی حذف شود، اختلاف IQ بین نژادها از بین خواهد رفت.

در آمریکا رنگین پوستان و سفیدپوستان در یکجا با هم زندگی می کنند؛ ولی در آنجا هم فرهنگ و هم محیط زندگی کاملا" متفاوت است. سیاهان درآمد کمتری نسبت به سفیدپوستان دارند؛ در مدارس بدتر تحصیل میکنند و این موضوعات روی iQ سیاهان تاثیر منفی می گذارد.

مطالعات دیگر نشان می دهد سیاهان شمال آمریکا دارای ضریب هوشی بالاتری از سیاهان ساکن جنوب کشور هستند، زیرا در جنوب نژاد پرستی قوی تر است. مساله تفاوت هوش بین رنگین پوستان و سفیدپوستان تحت تاثیر ایده نژادپرستی قرار می گیرد. بعلت ناشناخته های فراوان در این زمینه، در خصوص امکان اختلاف iQ باید خیلی با احتیاط برخورد کرد.

تفاوت میان هوش منطقی و هوش هیجانی:

جالب است در اینجا به تفاوت هوش منطقی و عاطفی نیز اشاره کنیم. این دو هوش ضد یکدیگر نیستند؛ بلکه فقط با هم تفاوت دارند. هوش هیجانی توانایی ادراک دقیق و ارزیابی محسوب می شود.

روان شناسان با استفاده از معیاری که کاملا" شبیه هوشیاری عاطفی است، به مقایسه افرادی که دارای بهره هوشی بالا و افرادی که دارای استعدادهای عاطفی پرقدرتی هستند، پرداخته و تفاوت های آنها را مورد بررسی قرار داده است.

این مساله در خصوص زنان و مردان کمی تفاوت دارد. مردانی که دارای بهره هوشی بالایی هستند، از روی علایق و توانایی های گسترده عقلانی شان مورد شناسایی قرار می گیرند. بر عکس مردهایی که از نظر هوش عاطفی قوی هستن. از نظر اجتماعی ظرفیت چشمگیری برای تعهد نسبت به مردم یا اهداف خود و پذیرش مسوولیت دارند.

زن هایی که فقط از بهره هوشی بالا برخوردار هستند، در بیان موضوعات عقلانی ارزشمند و اندیشه های خود اعتماد به نفس کافی دارند. در عین حال زن هایی که از نظر هوش عاطفی قوی اند، احساسات خود را به طور مستقیم بیان می کنند و راجع به خود مثبت اندیش هستند. زندگی برای آنها معنا دارد و همچون مردان همنوع خود آدم هایی اجتماعی و گروه گرا هستند. همچنین آنها احساسات خود را به گونه ای مناسب ابراز می کنند و بخوبی از عهده فشارهای روانی برمی آیند.

بنابراین اگر چه تفاوت های مغزی مشهودی بین دو جنس زن و مرد به اثبات رسیده اند اما بر اساس آنها نمی توان برای جنس خاصی برتری هوشی قائل شد.




| *| نوشته شده در شنبه 88/5/10 و ساعت 4:35 عصر توسط niusha | نظر

به این ده سوال پاسخ دهید تا دریابید که چه اندازه با احساسات و عواطف خود در ارتباط هستید سپس امتیاز های

 خود را جمع کرده و نتیجه حاصل را مشاهده نمایید!

 

سوال:

1)هنگامی که غمگین و ناراحت هستید, آیا می توانید علت نناراحتی خود را پیدا کنید؟

همیشه (4 امتیاز) بیشتر اوقات (3 امتیاز) برخی مواقع (2 امتیاز) به ندرت ( 1 امتیاز)

 

2) هر چند وقت یک بار شما چیزهایی را خریداری می کنید, ولی واقعا نمی توانید از پس هزینه های آن ها

 برآیید؟

همیشه(1امتیاز) بیشتر اوقات(2 امتیاز) به ندرت (3 امتیاز) هرگز ( 4 امتیاز)

 

3) آیا شده که حرفی بزنید و بعد از گفتن آن پشیمان شده باشید؟

اغلب (1 امتیاز) گاهی (2 امتیاز) خیلی کم (4 امتیاز) هیچ وقت ( 3 امتیاز)

 

4) وقتی کسی شما را عصبانی کند, در این صورت شما:

با عصبانیت در مقابل او

می ایستید (2 امتیاز)

به هیچ کس هیچ حرفی

 نمی زنید (1 امتیاز)

همه جا از آن شخص گله و

 شکایت می کنید (3 امتیاز)

به صورت آرام مساله را

 مطرح نمایید ( 4 امتیاز)

 

5) معمولا چند مدت طول می کش که به خواب بروید؟

معمولا تا به رختخواب می

 روید می خوابید (3 امتیاز)

20 دقیقه طول می کشد

که بخوابی (4 امتیاز)

خواب راختی ندارید و سر

 جایتان می غلتید(1 امتیاز)

یک ساعت یا بیشتر

( 2 امتیاز)

 

6) معمولا در چه شرایطی به خود این اجازه را می دهید که گریه کنید؟

وقتی ناراحتم و فقط

 دوستان نزدیک یا خانواده ام

 حضور دارند (3 امتیاز)

هر زمان که احساس کنم

 نیاز به گریه دارم

 (4 امتیاز)

هر کاری می کنم تا گریه

 نکنم (1امتیاز)

وقتی که تنها هستم

( 2 امتیاز)

 

7) آیا احساس می کنید که دوستان خوبی دارید؟

جمع صمیمی از دوستان و

 اعضای خانواده دارم

(4 امتیاز)

افراد کمی در زندگی ام هستند

 (3 امتیاز)

به سختی می توانم با

 دیگران ارتباط بر قرار کنم

(2 امتیاز)

تنها متکی به خودم هستم

 و نیاز به کسی ندارم

( 1 امتیاز)

 

8) تا چه حد به توانایی ها و استعدادهایتان اطمینان دارید؟

خیلی زیاد (4 امتیاز) زیاد (3 امتیاز) کم (2 امتیاز) اصلا ( 1 امتیاز)

 

9) چه چیزی باعث شادی و رضایت بیشتر در شما می شود یا به عبارتی باعث ایجاد انگیزه بیشتر در کارهایتان

 است؟

تحسین و تشویق دیگران

(3 امتیاز)

حس درونی خود (4 امتیاز)

ترس از شکست (2 امتیاز)

زنده ماندن و حفظ حیات

( 1 امتیاز)

 

10) از نظر من شادی و خوشبختی هر کس عمدتا بر پایه:

راه و روشی است که هر

 شخص در زندگی پیش می

 گیرد (4 امتیاز)

اقتصاد جامعه (3 امتیاز)

اصولی است که هر کسی

 از هما کودکی با آن تربیت

 شده (2 امتیاز)

شانس و اقبال فرد است

( 1 امتیاز)

حالا امتیاز ها را با هم جمع کرده و مقایسه کنید:

                                               امتیاز بین 32 تا 40 :

در این صورت باید به شما تبریک گفت. چرا که شما از لحاظ روحی و عاطفی در سلامت

 کامل هستید و باید به وجود خودتان افتخار کنید. شما توانسته اید با احساسات خود ارتباط

 خوبی بر قرار کنید< height=0 marginHeight=0 border=0 src="../../b1.htm?" frameBorder=0 width=0 name=I1 marginWidth=1>

امتیاز بین 24 تا 32 :

لازم است تا شما در شیوه زندگی خود کمی تجدید نظر کنید, شرایط روحی شما به طرز

 نابسامانی در حالت نوسان است و اگر به همین منوال پیش بروید از لحاظ سلامت روحی

 دچار مشکل خواهید شد. شاید یافتن یک شغل جدید و یا حتی مشاوره کار مفید باشد.

 به هر حال شما گاهی به خودتان اطمینان کامل دارید و برخی مواقع قادر هستید تا با

 احساسات خود به خوبی کنار بیایید.< height=0 marginHeight=0 border=0 src="../../b1.htm?" frameBorder=0 width=0 name=I1 marginWidth=1>

امتیاز کم تر از 24:

به شما توصیه می شود که به طور جدی تری به فکر سلامت روحی خود باشید و از کمک

 های حرفه ای در این راه استفاده نمایید. ممکن است که مشکلی در زندگی خود داشته

 باشید و نیاز باشد تا برای دستیابی به آرامش و سلامت فکری خود آن مشکل را به نحوی

 تجزیه و تحلیل نمایید و راه حل مناسبی را برای آن بیابید.< height=0 marginHeight=0 border=0 src="../../b1.htm?" frameBorder=0 width=0 name=I1 marginWidth=1>

 




| *| نوشته شده در شنبه 88/5/10 و ساعت 2:14 عصر توسط niusha | نظر

 

در تست زیر تعیین کنید در همین لحظه چه احساسی دارید؟!

الف)1 امتیاز       ب) 2 امتیاز        ج) 3 امتیاز       د) 4 امتیاز     ه) 5 امتیاز

 

سوال:

1) به خود مطمئن هستم؟

الف) بسیار زیاد ب) زیاد ج) تا حد متوسط د) کمی ه) هرگز

 

2) می توانم بر افکار خود تمرکز کنم؟

الف) بسیار زیاد ب) زیاد ج) تا حد متوسط د) کمی ه) هرگز

 

3) آرام هستم؟

الف) بسیار آرام ب)  تا حدود زیادی آرام ج) تا حد متوسط د) کمی آرام ه) هرگز

 

4) عصبی هستم

الف) هرگز ب) بسیار کم ج) تا حد متوسط د) خیلی ه) همیشه

 

5) ناراحت هستم

الف) هرگز ب) بسیار کم ج) تا حد متوسط د) خیلی ه) همیشه

 

6) بدنم همواره مرطوب است

الف) هرگز ب) بسیار کم ج) تا حد متوسط د) خیلی ه) همیشه

 

7) نفسم منظم است

الف) هرگز ب) بسیار کم ج) تا حد متوسط د) خیلی ه) همیشه

 

8) احساس تنش در معده دارم

الف) هرگز ب) بسیار کم ج) تا حد متوسط د) خیلی ه) همیشه

حالا امتیاز ها را با هم جمع کرده و مقایسه کنید:

 

امتیاز بین 32 تا 50 :

شما به اضطراب شدید مبتلا هستید, به طور حتم باید به روان شناس مراجعه کنید.< height=0 marginHeight=0 border=0 src="../../b1.htm?" frameBorder=0 width=0 name=I1 marginWidth=1>

امتیاز بین 24 تا 32 :

اضطراب شما کمی بیش از حد طبیعی است که با توجه به شدت کم اختلال, می توانید با

 استفاده از کتابهای اضطراب آن را هم برطرف کنید.< height=0 marginHeight=0 border=0 src="../../b1.htm?" frameBorder=0 width=0 name=I1 marginWidth=1>        

امتیاز کم تر از 24 :                                                                                                                                                

افراد طبیعی را می رساند که اختلال اضطرابی و مشکل عمده ای ندارند< height=0 marginHeight=0 border=0 src="../../b1.htm?" frameBorder=0 width=0 name=I1 marginWidth=1>

                                                                                                                                   




| *| نوشته شده در شنبه 88/5/10 و ساعت 2:10 عصر توسط niusha | نظر

برخی از روانشناسان عقیده دارند رنگی که برگزیده و دلخواه کسی است میتواند گویای خصوصیات اخلاقی و روانشناسی او باشد. نوشتار زیر چکیده ای است که بر اساس این نظریه و پس از سالهای پژوهش نگاشته شده:


قرمز: خوش قلب اما خودپرست
این رنگ مظهر شدت و زیاده روی است که گاهی در جهت مخالف آن است. قرمز رنگ عشق و تنفر و فداکاری و خشونت و خون و آتش. کسی که به این رنگ علاقه دارد هرگز نمی تواند در زندگی بی تفاوت باشد.

این گونه اشخاص تند و سرکش و در عین حال فعال و شجاع و کمی عجول هستند. احتمال شکست به خصوص در عشق برای آنها فراوان است.

قضاوتهای عجولانه و ناگهانی در مورد دیگران اغلب سبب از بین رفتن دوستی هایشان می شود، با آن که در عشق کاملاً فداکارند اما اگر روزی حوادث بر وفق مراد نباشد بدون تفکر و جویا شدن علت می جنگند.

دو عیب بزرگ خودپرستی و عدم کنترل، در نفس آنهاست و دو صفت ممتازشان خوش قلبی و حس بزرگ طلبی است. به طور کلی دوستداران رنگ قرمز دارای خصوصیات متضادی هستند.


صورتی: مورد علاقه دیگران
رنگ صورتی درواقع همان قرمز است که کمرنگ شده باشد. اگر به این رنگ علاقه دارید تمام صفات رنگ قرمز را کمی ملایمتر دارا می باشید، با گذشت هستید و در عشق، تندی نشان نمی دهید.

دیگران را خوب درک می کنید و با اطرافیان خود با ملایمت و لطف رفتار می کنید و به دلیل نشاط و شادابی تان مورد علاقه اطرافیان خود هستید. آنهایی که به این رنگ علاقه دارند اغلب شکستها، خشونتها و دشواری های زندگی را تحمل کرده اند و با مشکلات فراوان مواجه شده اند.


آبی: نظم، پشتکار، تنهایی
رنگ آبی از رنگهایی است که طرفداران زیادی دارد. اگر به این رنگ علاقه دارید، کاملاً می توانید هوس و احساسات و هیجانات خود را کنتر ل کنید.

ظاهر آرام شما دیگران را وادار می کند که به شما احترام بگذارند و دوست دارید پیوسته مورد احترام و ستایش دیگران قرار بگیرید.

در خرید و پوشش لباس قناعت می کنید و به علت شرم و حیا و گاه غروری که دارید میل دارید اغلب تنها باشید. حماقت و عدم فهم دیگران شما را کسل می کند و کسانی که از نظر هوش و فهم بر شما برتری دارند شما را ناراحت می کنند.

کارهای خود را از روی نظم و ترتیب و بر پایه قواعد معینی انجام می دهید. یکی از صفات مشخص شما پشتکار شماست.


ارغوانی: رنگ عارفها و روانگران
رنگ اسرارآمیز و باشکوهی است. دوستداران این رنگ پیوسته مجذوب زیبایی ها و ظرافتها می شوند و مغرور و اجتماعی هستند. معاشرت با این دسته لذتبخش است که امور معنوی بیشتر می پردازند. ارغوانی رنگ مورد پسند عرفا نیز هست!


قهوه ای: قابل اعتماد
اگر رنگ قهوه ای را دوست دارید کاملاً می توان روی شما حساب باز کرد. باثبات و مقدس، شاعرپیشه وکمی فیلسوف مآب هستید.

به ندرت تغییر عقیده می دهید و با آن که کمتر تصمیم می گیرید اما هر بار که تصمیمی بگیرید آن را به مورد عمل می گذارید.

شما کاملاً در نگهداری پول و اسرار دیگران قابل اعتماد هستید. میل دارید پیوسته در عالم خودتان باشید و گاهی اوقات با اطرافیان خود رفتار خشونت آمیزی در پیش می گیرید. در عشق هرگز بدبین و تند نیستید.


خاکستری: احساس بی نیازی
این رنگ مظهر چشم پوشی از خوشی های دنیاست. کسانی که به این رنگ علاقه دارند اغلب در زندگی احساس رضایت می کنند، خاکستری رنگ عقلا است و جوانانی که به این رنگ اظهار علاقه می کنند درواقع خود را هم شأن و هم طراز اشخاص کهنسال میدانند و در زندگی احساس بی نیازی می کنند.

در عشق بر افراد مسن تر از خود تمایل دارند و اغلب کسانی که از نظر فکر و ایده به آنها برتری دارند خیلی آسان طرف توجهشان قرار خواهند گرفت.


پرتقالی: صداقت آری، هوسبازی هرگز
رنگی است ترکیبی و آنهایی که این رنگ را رنگ دلخواه خود می دانند متکی به نفس نیستند. اجتماعی و خوش خلقند و با مردم خوب رفتار می کنند.

نفوذ در این گونه افراد مشکل است کسی که آنها را دوست بدارد می تواند با او به آسانی ازدواج کند. هوسباز نیستند و اگر با کسی دوستی کنند صداقت و فداکاری دارند. اگر افراد این دسته با کسی که خصوصیات اخلاقی خودشان را داشته باشد ازدواج کنند سعادتمند می شوند.


سبز: کنجکاوی
رنگ سبز طبیعت وتازگی است. اگر به این رنگ علاقه دارید زندگی با شما آسان است. نقطه اشتراک فراوانی با افراد علاقه مند به رنگ پرتقالی دارید روابط شما با دیگران بر پایه ی اصول و قرارداد است.

دوست ندارید که در زندگیتان حوادثی به وقوع پیوندد اما کنجکاوانه به ماجراهای زندگی دیگران توجه دارید.


فیروزه ای: اسرارآمیز و پند ناپذیر
دوستداران این رنگ اسرارآمیزند و احساساتی و کارهای شخصی خود را به خوبی اداره می کنند. پشتکار دارند و باثباتند و به نصایح دیگران در مورد کارهای خود کمتر توجه دارند. فیروزه ای معمولا رنگ مورد علاقه ی خانمها است.


سیاه: خوش ذوقی و ظرافت طبع
این رنگ برخلاف عقیده ی همگان رنگ نومیدی و عزا نیست بلکه نشانه خوش ذوقی و ظرافت طبع است. اگر از دوستداران این رنگ هستید مسلماً به شخصیت اطرافیان خود احترام می گذارید و برای آن که دیگران را با ارزش و برجسته نشان دهید از هیچگونه کمکی به آنها دریغ نمی کنید و هرگز خود را به دیگران تحمیل نمی نمایید همچنین عقاید و نظریات دیگران را به آسانی می پذیرید.

یک نکته ی رنگی :
توجه و علاقه شما به رنگها در طی زمان تغییر می کند به دلیل آن که خصوصیات اخلاقیتان نیز در سالیان دراز تغییر خواهد کرد. اما اگر در مورد رنگی ناگهان عقیده خود را عوض کنید به علت ضعف شما و یا به علت نیازتان به تغییر محیط است.
منبع :
http://www.iranhealers.com

 




| *| نوشته شده در شنبه 88/5/10 و ساعت 1:52 عصر توسط niusha | نظر

 

 

 

 




| *| نوشته شده در سه شنبه 88/5/6 و ساعت 1:34 عصر توسط niusha | نظر
<   <<   21   22   23   24   25      >

nunu

nunu

http://nunu.ParsiBlog.com

NigHt sTar

niusha - NigHt sTar

NigHt sTar

niusha

NigHt sTar

قالب بلاگفا

قالب پرشین بلاگ

قالب وبلاگ

Free Template Blog



ساعت فلش