NigHt sTar

آیا دروغ می گوید ؟


ارتباط چشمی کسی که دروغ می‌گوید، خیلی کم است یا به هیچ‌وجه وجود ندارد.

حرکت‌های بدنی، از جمله حرکت‌های دست، کم می‌شوند و همین حرکت‌های محدود هم، خشک و ساختگی به نظر می‌رسند.

دست و پاها به‌طور تقریبی به بدن می‌چسبند و فرد، فضای کمتری را اشغال می‌کند.

اگر بخواهد وانمود کند که جواب‌هایش، لحظه‌ای و بدون نقشه‌ی قبلی‌اند، ممکن است کمی شانه‌اش را بالا بیندازد.

میان حرکت‌ها و کلمه‌ها، فاصله می‌افتد.

سرتکان دادن‌ها، ساختگی است.

حرکت‌ها، با پیام کلامی، هم‌خوانی ندارند.

مدت زمان بروز حرکت‌های احساسی، طولانی می‌شود.

وقتی که فرد به حس ویژه‌ای مانند شادی، تعجب، ترس و... تظاهر می‌کند، حالت‌های چهره فقط به اطراف دهان محدود می‌شود.

حرکت دروغ‌گو، در جهت دور شدن از کسی است که او را متهم می‌کند و به احتمال زیاد به سمت در خروجی است.

دروغ‌گو دوست ندارد رودروی کسی که او را متهم می‌کند، بایستد و ممکن است سر یا بدنش را به سمت دیگری بچرخاند و از او دور شود.

کسی که دارد دروغ می‌گوید، به احتمال زیاد قوز می‌کند؛ احتمال اینکه صاف بایستد و دست‌هایش کشیده و باز، در دو طرف بدنش قرار بگیرند؛ خیلی ضعیف است.

با انگشت، به طرف مقابل صحبتش اشاره نمی‌کند.

 

ممکن است بین خودش و طرف مقابل، یک مانع فیزیکی قرار دهد.

دروغ‌گو، برای بیان مقصودش از کلمه‌های «خودتان» استفاده می‌کند.

آنقدر به دادن اطلاعات اضافی ادامه می‌دهد تا مطمئن شود که با داستانش حسابی سرتان را کلاه گذاشته است.

در حالی که می‌گوید به طور کامل متوجه موضوع است، از جواب دادن طفره می‌رود تا نگذارد شما موقعیتش را زیر سوال ببرید.




| *| نوشته شده در شنبه 88/5/17 و ساعت 12:44 صبح توسط niusha | نظر

جذابیت چیزی سوای زیبای است. شخصی می تواند زیبا اشد ولی هرگز جذاب نباشد و همچنین می تواند جذاب باشد ولی زیبا نباشد طرز سلوک آدمی انتخاب لباسها , حالت های روانی و ....در این امر, مو است.اگر می خواهید فردی موفق و نافذ در قلب ها باشید و از موفقیت لذت ببرید. نخست باید با خودتان ارتباط صحیح برقرار کنید. زیرا معنی و مفهوم رویداد های زندگی را خودتان تایین می کنید. وقتی تمیز و مرتب باشید این هماهنگی شما را جذاب می کند. آن چه مهم است تمیز و مرتب بودن در عین سادگی است. افرادی که به آراستگی خود توجه ندارند از جذابیت و نفوذ خود بر دیگران می کاهند.بیشتر افراد برای آن که جذاب باشند شلوغ می کنند و مدام حرف می زنند و این بزرگترین اشتباه برای جذاب بودن است. دوستی حرف زیبایی می زد و می گفت:نگفتن صلاح است, کم گفتن طلا است , پر گفتن بلا است

سکوت تاثیر روانی فوق العاده ای دارد و شما را با شخصیت تر و عاقل تر و قابل اعتماد تر معرفی می کند که برای ایجاد صمیمیت و تداوم آن زمینه مساعدی است.ولی سکوت نباید ناشی از خجالت و عدم اعتماد به نفس باشد. در این صورت از جذابیت می کاهد. وقتی نرم و با لطافت و متانت صحبت کنید نخستین گام برای جذاب بودن را برداشته اید. داد و فریاد را نیندازید. ادم های عصبی و خشن برای صمیمیت, نا مناسب هستند و هرگز جذاب نخواهد بود. مودب باشید, افراد بی ادب که ظاهری آراسته دارند هرگز مورد علاقه دیگران نخواهند بود.اگر صبح ناراحت و کسل از خواب بیدار شده اید به جای آرامی بروید و به آهستگی با خود تکرار کنید: من خوشحالم, می می خواهم شاد و جذاب باشم. یا در هنگام برخاستن از خواب به راز و نیاز با پروردگارتان بپردازید و در ادامه بگویید : امروز سلامتی , موفقیت شادی زیبایی جذابیت و صمیمیت به من تعلق دارد و آن گاه در طلب این خواسته ها گام بردارید.همیشه تبسم کنید ولی شوخی زیادی از جذابیت می کاهد. در تبسم , سنگینی و متانت است و جذابیت ولی در خنده و شوخی بی مورد سبکی و کاهش جذابیت.

قاطع باشید و هدفهای تان را مشخص کنید افراد مصمم و پر تلاش, چون همیشه دارای برنامه ریزی منظمی هستند, دارای جذابیت زیادی می باشند.آن ها با اعتماد به نفس به اینجاد روابط صمیمانه خود ادامه می دهند.هدیه دادن فوران و انفجار صمیمیت است. به ویژه اگر طرف مقابل انتظار این هدیه را نداشته باشد و هرگز اهمیتی ندارد که هدیه چه نوع یا جنسی باشد. مهم اهمیت دادن به طرف مقابل است.مواظب صحبت ها و افکارتان باشید زیرا ذهن نیمه هوشیارتان هر اعتقادی را که به زبان بیاورید, در خود حفظ می کند و آن را می پذیرد با صحبت های شیرین و دلچسب روحیه خود را تقویت و شاد کنید و از واژه های نمی توانم و نمی شود و ..... هرگز استفاده نکنید و به این فکر باشید که می خواهید روز خوبی را در کنار خانواده و دوستان با شادی بگذرانید.




| *| نوشته شده در جمعه 88/5/16 و ساعت 3:26 عصر توسط niusha | نظر

گفت‌وگو با دکتر علی‌اکبر افراسیاب‌پور
کشتی نوح در ایران پیدا شد
قبر حضرت نوح در زاگرس است


و آن کشتی به دریا با امواجی مانند کوه در گردش بود در آن حال نوح از راه شفقت فرزندش را ندا کرد ای پسر تو هم به این کشتی در آی و با کافران همراه مباش. (42) آن پسر نااهل پاسخ داد که من به زودی بر فراز کوه روم که از خطر هلاکم نگه دارد، نوح گفت: ای پسر امروز هیچ کس از قهر خدا به لطف او نجات نیابد این بگفت و

موج میان آنها جدایی افکند پسر با کفار غرق شد. (43) و به زمین خطاب شد که آب را فرو بر و به آسمان خطاب شد باران را قطع کن و آب به یک لحظه خشک شد و حکم انجام یافت و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت و فرمان هلاک ستمکاران در رسید. (44) و نوح به درگاه خدا عرض کرد: پروردگارا فرزند من اهل بیت من است

(که وعده لطف دادی) و وعده عذاب تو هم حتمی است که قادرترین حکم‌فرمایانی. (45) خدا به نوح خطاب کرد که فرزند تو هرگز با تو اهلیت ندارد زیرا او را عملی بسیار ناشایست است پس تو از من تقاضای امری که هیچ از حال آن آگاه نیستی مکن من تو را پند می‌دهم و از مردم جاهل مباش. (46) نوح گفت: بار الها پناه

می‌برم به تو که دیگر چیزی که نمی‌دانم تقاضا نکنم و اکنون اگر مرا نبخشی و ترحم ننمایی من از زیانکارانم. (47) به نوح خطاب شد که از کشتی فرود آی که سلام ما و برکات و رحمت ما بر تو و بر آن امم که همیشه با تواند. و به امت‌هایی که (ستمگر شوند) پس از آنکه بهره از دنیا دهیم آنان را عذاب دردناک خواهیم کرد. (48)

این از اخبار غیب است پیش از آنکه ما به تو وحی کنیم و قومت هیچ از آن آگاه نبودید پس تو در طاعت حق صبر کن که عاقبت اهل تقوی نیکو است. سوره هود
اولین بار (1379) در مقاله «نوح و نوحاوند» ادعا کردم توفان نوح مقابل رشته کوه‌های زاگرس آرام شده و کشتی نوح در کوه «سرکشتی» به گل نشسته است. همان گونه که گمان می‌بردم برخی از صاحب‌نظران این ادعا را مغایر اسناد تاریخی دانستند و نتیجه برخورد دوستان این شد تا این فرضیه در داخل کشور نتیجه‌ای ندهد.

بنابراین مقاله را به بنیاد نوح‌شناسی آمریکا فرستادم. چندی بعد گروهی سه نفره از آمریکا به ایران آمدند. با یکی از آنها به کوه «سرکشتی» رفتم و منطقه را نشانشان دادم. در آنجا سنگ‌های بسیار عجیبی را پیدا کردیم که مانند حلقه‌های زنجیر بود و همچنین قبرهایی مربوط به پیش از اسلام. دو قبر در بالای کوه «سرکشتی» وجود

دارد که به اعتقاد من یکی قبر نوح و دیگری احتمالا قبر حضرت آدم است.
چندی پیش یکی از دوستان فصلنامه‌ای در اختیارم گذاشت که در این فصلنامه مقاله‌ای جالب نظرم را جلب کرد.
«نوح و نوحاوند» عنوان آن مقاله بود. دکتر علی‌اکبر افراسیاب‌پور، نویسنده مقاله، عضو هیات علمی دانشگاه شهید رجایی تهران مدعی شده که توفان نوح در ایران پایان یافته و کشتی او در زاگرس به گل نشسته است.
اسناد و مدارکی که نگارنده در این مقاله ارائه کرده و به نظرم بسیار محکم بود. به قدری از این موضوع شگفت‌زده شدم که از طریق همان دوست توانستم با دکتر افراسیاب‌پور قراری بگذارم.
قرارمان می‌شود ساعت 10 صبح روز یکشنبه 21 بهمن ماه 1386، آپارتمان شخصی دکتر در منطقه قنات‌کوثر.
خلاف تصورم معماری داخلی منزل وی کاملا امروزی است. خودش در این باره می‌گوید: زیاد در خانه نیستم چون بیشتر اوقات را در دانشگاه سپری می‌کنم.
شما که همیشه در دانشگاه هستید پس قبر نوح و کشتی او را چگونه در کوه‌های زاگرس پیدا کردید؟
سال 1362 که از جبهه برگشتم در صدا و سیمای مرکز لرستان مشغول کار شدم. برنامه‌ای رادیویی داشتم که باید درباره زندگی ایلات و عشایر استان پژوهش می‌کردم. طی این پژوهش متوجه شدم کوهی به نام «سرکشتی» در سمت نورآباد و نهاوند قرار دارد. شنیدن این نام برایم بسیار جالب بود؛ چراکه در آن منطقه نه دریایی است و نه

راهی که با دریا ارتباط داشته باشد، اما اینکه «سرکشتی» از کجا آمده بود آغازی شد بر مطالعاتم.
رشته تحصیلی‌تان چیست؟
کارشناسی فلسفه دارم، اما دوره دکترای خود را در گرایش عرفان گذرانده‌ام. 12 جلد کتاب تالیف کرده‌ام و 54مقاله داخلی و خارجی چاپ شده دارم.
پس شما هم چیزی از نوح در ایران نشنیده بودید؟
خیر،‌ اما تصمیم گرفتم مطالعاتم را درباره رشته‌کوه‌های زاگرس ادامه دهم. در قلب رشته‌کوه زاگرس، کوهی به نام «گرین» قرار گرفته است. این کوه از شمال نهاوند شروع و تا شمال غرب این شهر ادامه دارد. رود معروف «گاماسیاب» که سرچشمه رود کرخه است از این کوه سرچشمه می‌گیرد. با مطالعاتی که انجام دادم

به اسناد و مدارکی پی بردم که در آنها گفته شده بود «نهاوند» همان «نوح،‌آب‌، بند» است و به علت کثرت استفاده طی سال‌های دور از «نوح آب‌بند» به «نهاوند» تغییر یافته است.
چگونه امکان دارد در منطقه‌ای که دریایی ندارد و از هر دو طرف به کوه مشرف است، توفانی رخ داده باشد؟
اگر به رشته‌کوه زاگرس توجه کنید،‌ متوجه خواهید شد که این رشته‌کوه مانند دیواری است که هر دوطرف آن دشت قرار دارد شکل این رشته‌کوه به خوبی نشان می‌دهد که اگر در منطقه بین‌النهرین توفانی روی داده باشد این کوه آن را مهار کرده است چون اصلی‌ترین دیواره‌ای است که می‌تواند از سر راه آن توفان قرار گرفته باشد.
همان گونه که گفتم کوه‌ گرین در قلب زاگرس قرار گرفته است. ارتفاع همه قله‌های زاگرس نزدیک به هم است. در سلسله‌کوه‌های گرین کوهی قرار دارد به نام «سرکشتی»، این کوه 2هزار و 80 متر ارتفاع دارد. با بررسی میدانی در این کوه متوجه شدم بالای آن دو قبر خیلی قدیمی قرار گرفته است که هم‌اکنون به عنوان امامزاده «

بابای بزرگ» مورد زیارت مردم قرار می‌گیرد.
در فرهنگ ایرانی فقط دو پیامبر را به نام بابای بزرگ می‌دانند یکی نوح و دیگری آدم.
‌یعنی الان آن قبر زیارتگاه است؟
بله، از روزگاران دور مردم منطقه نهاوند و نورآباد برای زیارت، پا به این منطقه می‌گذاشته‌اند.
در قرآن آمده که کشتی نوح بر کوه جودی قرار گرفته است، شما مدعی هستید که «گرین» همان‌ «جودی» است؟
آیه 44 سوره نوح اشاره می‌کند «و به زمین خطاب شد که آب را فرو بر و به آسمان خطاب شد باران را قطع کن و آب به یک لحظه خشک شد و حکم انجام یافت و کشتی بر کوه جودی قرارگرفت و فرمان هلاک ستمکاران در رسید»
می‌بینید که قرآن اشاره می‌کند که جودی محل به گل نشستن کشتی نوح است. با گسترش پژوهش‌ها متوجه شدم طایفه‌ای به نام جودی و جودکی آن منطقه زندگی می‌کنند. هم‌اکنون هم افراد زیادی در سراسر ایران نام خانوادگی «جودی» یا «جودکی» را دارند.
آیا به غیر از مشاهده‌های جنابعالی، اسناد تاریخی دیگری وجود دارد که در آن به وجود قبر نوح در نهاوند اشاره کند؟
بله، اسناد تاریخی بسیاری وجود دارد. ابن‌فقیه همدانی در سال 290قمری (1200سال پیش) در کتاب «البلدان» (به زبان عربی و چاپ 1885 اروپا) صفحه 237 نوشته است: «نهاوند از ساخته‌های نوح (ع) است و به آن نوح آوند گفته‌اند.»
یاقوت حموی متوفی 624 قمری در کتاب معجم‌البلدان صفحه 361آورده است: «نهاوند را به این دلیل نهاوند گفته‌اند که از ساخته‌های نوح (ع) است»
ابی‌الفداء متوفی 732 در کتاب تقویم البلدان چاپ پاریس صفحه 417 یادآور می‌شود: «نهاوند شهری از سرزمین کوهستان است که نوح آن را بنا کرده است.»
زکریا قزوینی در سال 674 قمری در کتاب آثار البلاء صفحه 545 می‌نویسد: «نهاوند از بناهای نوح نبی(ع) است. اصلش نوح آوند بوده است» در کتاب مجمل‌التواریخ تالیف سال 530 قمری صفحه 186 می‌خوانیم:
«نوح پیغامبر شهر را بنا کرد به نام خویش «نوح آوند» و آن نهاوند است.
ابن اثیر در جلد سوم کتاب خود صفحه 335 می‌آورد:
«نهاوند شهری است از بلاد جبل گویند آن را نوح بنا کرده است» در کتاب عجایب‌المخلوقات (سال 555 ق)که اروپایی‌ها آن را قبول دارند. در جلد 3 صفحه 275 آمده است: «نهاوند شهری قدیم است که آن را نوح بنا کرد. آن را نوح آوند گویند.»
خلف تبریزی در سال 1062 در کتاب برهان قاطع صفحه 1173 می‌نویسد: «نهاوند: نوح‌(ع) بانی آن شهر بوده و‌آن را نوح‌آوند می‌گفته‌اند یعنی
«نوح تخت» و «نوح مسند». پایتخت نوح بوده و آوند به معنی تخت و مسند هم آمده است و به کثرت استعمال نهاوند شده است.»
می‌بینید که وجود قبر نوح و آرام گرفتن کشتی این پیامبر در ایران نه تنها حرفی امروزی نیست بلکه سخنی تاریخی است و مانند این جملات در کتاب‌های زیاد دیگری نیز آمده که شرح آن در این گفت‌و گو نمی‌گنجد.
سال 79 نسخه‌ای از مقاله‌ را برای بنیاد نوح‌شناسی آمریکا فرستادم چون در داخل کشور کسی به این موضوع اهمیت نداد.
پس از اینکه مقاله را به آمریکایی‌ها دادم گروهی سه‌نفره برای بررسی موضوع به ایران آمدند. با یکی از آنها به منطقه رفتیم. از منطقه فیلمبرداری کردند. سنگ‌های عجیبی در منطقه پیدا کردیم؛ مانند حلقه‌های زنجیر و قبرهایی مربوط به دوران پیش از اسلام. به اتفاق با 15 تن از پیرمردهای اطراف که مصاحبه کردیم همگی آنها می‌گفتند نام

این کوه سرکشتی است و اجداد ما گفته‌اند قبر نوح اینجاست. جالب اینکه تا 80 کیلومتر آن سوتر از منطقه افراد بومی همین نکته را نیز می‌گفتند.
به غیر از آمریکایی‌ها گروهی دیگر از منطقه بازدید داشته‌اند؟
بله، چند ماه بعد از بازدید آمریکایی‌ها یک گروه انگلیسی از منطقه بازدید کرد.
شما به آنها اطلاع‌دادید؟
نمی‌دانم چگونه متوجه شدند، اما ظاهرا با صرف‌ هزینه‌های زیادی منطقه را مورد بازدید قرار دادند و قرار است طی ماه‌های آینده دوباره به نهاوند بروند.
ظاهرا کشورهای دیگری هم مدعی نوح هستند!
هم‌اکنون شش کشور عراق، سوریه، ترکیه، آذربایجان، ایران و یمن مدعی هستند که کشتی نوح در آنجا آرام گرفته است. بدون هیچ تعصبی خدمتان می‌گویم که اسناد و مدارک ایران بسیار قوی‌تر از سایر کشورها است.
اگرچه معتقدم اسناد و مدارک ایرانی‌ها بسیار قوی‌تر است اما باز تاکید می‌کنم کار علمی تعصب‌بردار نیست و هر کس سند و دلایل ارائه دهد باید حرف او را پذیرفت و نباید فراموش کنیم درباره امور باستانی نمی‌توان به قطعیت صحبت کرد.
منابعی که ارائه دادید عمدتا عربی بود، آیا منابع دیگری هم وجود دارد؟
یکی از جغرافی‌دانان به نام پاپلی‌ یزدی در کتاب فرهنگ آبادی‌ها صفحه 8 درباره کوه سرکشتی نوشته است: «سرکشتی محل به گل نشستن کشتی نوح است و در غرب منطقه دلفان رشته کوهی است مربوط به دوران اول و دوم. مرحوم حاج‌حیدر که کهن‌سال‌ترین مرد قبیله بود درباره وجه تسمیه این کوه گفت: پس از فرو نشستن توفان نوح،

کشتی نوح بر بالای این کوه به گل نشست و از حرکت باز ایستاد.»
اهل حق که گروهی از درویشان قدیمی غرب ایران هستند برای گنبد «بابای بزرگ» (همان قبر نوح) احترام خاصی قائل هستند و قرن‌ها است که به صورت کاروان از استان‌های کردستان، کرمانشاه و لرستان به زیارت آن می‌روند.
هنری راولینسون دانشمند آشورشناس در سال 1838 نوشته است: در 25ماه مه به کوه زیبای «چهل نابالغان» رسیدیم که از طرف غرب به یک سلسله کوه مرتفع به نام سرکشتی می‌رسد. لر, ها معتقدند کشتی نوح پس از توفان در آن جا به گل نشسته است.»
ادعای اینکه قبر نوح در ایران است از لحاظ اقتصادی چه چیزی در بر دارد؟
شما توجه کنید پس از مطرح شدن این فرضیه چند گروه باستان‌شناس معتبر پای به کشورمان گذاشته‌اند. جای تعجب است چنین موضوع مهمی برای برخی از مسوولان اصلا جالب نبوده ! اما کشورهای دیگر که خدمتتان گفتم: با وجود اینکه اسناد و مدارک ضعیف‌تری دارند با استفاده از تبلیغات فراوان و حمایت دولت‌هایشان، توانسته‌اند

توریست‌های زیادی را جمع کنند.
آرام شدن توفان نوح در ایران را از چه جنبه‌هایی بررسی کردید؟
از سه جنبه علمی و تاریخی، اسطوره‌ای و داستانی و دینی و مذهبی این توفان را بررسی کرده‌ام. از هر سه جنبه می‌توان ثابت‌ کرد هزاران سال پیش توفانی رخ داده است.
همه فرهنگ‌ها به نوعی داستان نوح را شنیده‌اند و آن را باور دارند. سال 1891 پژوهشگری به نام «اندری» ماجرای توفان نوح را با روایت‌های مختلف گردآوری کرده است. 68 روایت محلی، 13 روایت در آسیا، 4 روایت در اروپا، 5 روایت در آفریقا.
ویلکاکس یکی از باستان‌شناسانی است که در منطقه بین‌النهرین پژوهشی انجام داده و فرضیه‌ای را عنوان می‌کند که براساس آن طغیان رود فرات منشا توفان نوح بوده است. آب بالا آمده و کوهستان زاگرس را فراگرفته و زاگرس همچون سدی جلوی این آب ایستاده است.
توفان نوح چند سال پیش رخ داده است؟
نمی‌توان در مورد وقوع این توفان عدد ‌داد اما اگر بخواهیم حدودی سال وقوع توفان نوح را بگوییم می‌توان گفت حدود 4هزار سال پیش این توفان رخ داده است.
چگونگی وقوع این توفان مشخص نیست؟
تورات معتقد است توفان 350سال طول کشید. قرآن در چهار سوره هود، نوح، مومنون و اعراف در خصوص توفان نوح سخن به میان آورده اما هیچ اشاره‌ای به سال نمی‌کند.
گفتید که دو قبر را در بالای کوه سرکشتی پیدا کرده‌اید. یکی از آنها قبر نوح است و قبر دوم مربوط به کیست؟
حدس می‌زنم یکی از نزدیکان نوح باشد ضمن اینکه بعید هم نیست قبر حضرت آدم در آن جا باشد.
به اطلاع خوانندگان محترم می‌رسانیم اصل مقاله جناب آقای دکتر افراسیاب‌پور در دفتر روزنامه جهت ارائه به هموطنان موجود است.




| *| نوشته شده در دوشنبه 88/5/12 و ساعت 12:47 صبح توسط niusha | نظر
<      1   2      

nunu

nunu

http://nunu.ParsiBlog.com

NigHt sTar

مطالب جالب و خواندنی - NigHt sTar

NigHt sTar

niusha

NigHt sTar

قالب بلاگفا

قالب پرشین بلاگ

قالب وبلاگ

Free Template Blog



ساعت فلش